استاد کلانتری در کلاس سایت نویسنده گفتند که برای آشتی با سایت میتوانیم روزنوشتهایمان را همانجا بنویسیم. لااقل قسمتی از انها را. و تاکید کرد که خوبی سایت این است که کسی محل گربه نمیگذارد.
حقیقتن از این موضوع بیمحلی گربهها خوشم میآید. برعکس اینستاگرام. که اگر ب بنویسی همه پیام میدهند چه ب زیبایی نوشتی. راست میگویند یا جهت دلگرمی، نمیدانم.
اما اینجا شش دانگش به نام خودت است. کسی هم سر نمیزند. پس میتوانی آزاد بنویسم. لااقل درصد بالایی. و این تصمیم را گرفتهام که به جای اینکه اول متنهای روزشمار را در گوشی یا لپتاپ تایپ کنم و بعد اینجا کپی کنم. مستقیم همینجا بنویسم و ویرایش کنم.
یکی از دلایل در رفتن من از سایتم، فرصت کم انتقال و ویرایش است. بنابراین امیدوارم این مشکل را با این کار حل کرده باشم.
امروز کلاس زبانم را شروع کردم. بعد از 8 ماه وقفه. این 8 ماه امیدوار بودم بدون کلاس، به کمک یوتیوب و یا فیلمهای اموزشی که داشتم بخوانم. اما هر بار اولویت به کارهی دیگر اختصاص پیدا میکرد.
بنابراین دوباره از روش آهسته و پیوسته خودم استفاده کردم. به استاد گفتم هفتهای یک جلسه میتوانم شرکت کنم. همین طور بیعجله. و یک برنامه یک ساله یا دوساله برایش دارم. آنقدر ادامه میدهم تا به تسلط کافی برسم. زمان هرروز زبان خواندن را ندارم. وقت این را هم ندارم که هفتهای سه جلسه بیایم. ولی هفتهای یک جلسه برایم مقدور است.
کلاس در خانهای قدیمی با حیاط کوچک برگزار شد. بوی نم اجرهای آن، حس خوبی به من میداد.
مسیر برگشت به خانه را پیاده امدم. حدود 20 دقیقه پیادهروی. و هوا بهاری و دلچسب بود. شاید هم این شروع جدید به من انگیزه بخشیده بود و مسیر برایم کوتاه شده بود. هر بار که به مسیر یادگیری وارد میشوم مثل این است که از نو متولد شدها
آخرین دیدگاهها