دندان قروچه، صفحات شبانگاهی
خانم جوانی برای معاینه آمده بود. شکایتش لبپریدگی دندان بود. علتش را پرسیدم. گفت: «شبها دندان قروچه دارم.» گفتم:
خانم جوانی برای معاینه آمده بود. شکایتش لبپریدگی دندان بود. علتش را پرسیدم. گفت: «شبها دندان قروچه دارم.» گفتم:
صبح جادویی برای نویسندگان نویسنده هال الرود مترجم : شعبانعلی کوهستانی مقدمه از آلتوچر کارآفرین و نویسندهی پرفروش:
«قصهها تکهتکه میشوند. یا فرسودهشان میکنی یا پشت سرشان میگذاری. با گذر زمان قدرت قصه یا خاطرهاش محو میشود. با
۵ بیدار شدم. امروزبا آلارم موبایل و بدون سختی. بیداری 5 برایم آسانتر شده. با انکه دیشب نزدیک به ساعت
بعدازظهر یک روز بهاری بود. ساعتی وقت برای کتاب خواندن داشتم. اما خیره به کتابخانهام نشسته بودم. نمیدانستم از کجا شروع کنم.
ساعت 5و نیم یک صبح زمستانی بود. دانشجو بودم. بیدار شدم و لبهی تخت نشستم. دستانم را روی پیشانیام
هر وقت ایدهای برای نوشتن یادداشت ندارم این جملهی شاهین کلانتری را به خودم یادآوری میکنم. نقل به مضمون: «هر
مارک منسن در کتاب «شادبودن کافی نیست» در یکی از فصلها ده درسی را که از گذراندن دههی سوم
دو روز است که با آیدا 5صبح بیدار میشویم. دیشب ساعت 12و 45 دقیقه خوابیدم. بچهها نمیخوابیدند و خواندن کتاب
دکتر زهرادادآفرید هستم، دندانپزشک. فارغ التحصیل سال ۹۱ از دانشگاه تهران. پیش دبستانی بودم. منتظر شدم تا همهی بچهها برای بازی کردن به حیاط بروند. به آرامی در گوش هدیه دوستم گفتم: من و تو بمونیم توی کلاس. یه نقشه دارم. هدیه نمیخواست بماند. از آنجا که دوست جانجانیام بود و هنوز هم هست، پذیرفت که فقط تماشاگرم باشد…» ادامه
این سایت متعلق به دکتر زهرا دادآفرید است. ©۱۴۰۲ | طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی، دانیال مرادی